Friday, April 27, 2018

شناسایی 6 هزار محصل بازمانده از تحصیل در خانواده زندانیان


رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور از شناسایی 6 هزار محصل بازمانده از تحصیل در خانواده زندانیان خبر داد.
به گزارش پایگاه خبری جامعه خبر، اصغر جهانگیر در حاشیه مراسم قدردانی از دانش آموزان و دانشجویان کوشای خانواده مددجویان زندان‌های کشور گفت: یکی از وظایف سازمان زندان‌ها در کنار رسیدگی به امور زندانیان و بحث حرفه آموزی آنان، کمک به خانواده های زندانیان است.


وی افزود: خانواده های زندانیان نقشی در ارتکاب جرم نداشته اند بلکه خودشان قربانی جرم دیگری هستند و اگر مورد حمایت قرار نگیرند گرفتار آسیب‌های اجتماعی می‌شوند. علاوه بر آموزش مهارت‌های زندگی، روش‌هایی برای جلوگیری از طلاق و کاهش آسیب‌های اجتماعی این خانواده‌ها طراحی شده است.

جهانگیر تصریح کرد: 6 هزار فرزند زندانی که ترک تحصیل کرده بودند سال گذشته شناسایی و تعداد قابل توجی از آن‌ها با کمک سازمان زندان‌ها و حمایت آموزش پرورش تحت آموزش قرار گرفته و به مدارس بازگردانده شدند.

وی همچنین از توانمندسازی 2500 همسر زندانی در سال گذشته خبر داد و گفت: همسران زندانیان را هم مورد توجه قرار دادیم و آن‌ها را توانمندسازی کردیم تا زندگی‌شان را خود اداره کنند.

جهانگیر ادامه داد: تفاهم نامه‌ای هم با کمیته امداد به همین منظور امضا کردیم، همچنین زندانیان را در کلاس حرفه آموزی شرکت دادیم و تلاش این است زندانی بعد از آزادی به زندگی شرافتمندانه برگردد.

Tuesday, April 24, 2018

جزئیات شکنجه ۳ کودک در ماهشهر با چکش و میله داغ؛ تجمع مقابل دادگستری ماهشهر


به تازگی خبر کشف شکنجه ۳ کودک در شهرک طالقانی (کوره) ماهشهر در جنوب خوزستان منتشر شده است. در این حادثه سه کودک به نام های فاطمه ۱۲ ساله، ام‌البنین ۸ ساله و علی‌اکبر ۵ ساله توسط نامادری و پدر خود به وسیله چکش و میله داغ و دیگر وسایل مورد آزار های جسمی و روحی قرار می گرفتند. براساس اعلام مقامات رسمی تاکنون پدر این سه کودک با حکم دادستانی بازداشت شده است. همزمان با انتشار این خبر کودک آزاری، شماری از مردم ماهشهر با تجمع مقابل ساختمان دادگستری، خواستار برخورد جدی با پدر و نامادری کودک آزار و حمایت از کودکان شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصرایران، براساس مشاهدات افرادی که متوجه این شکنجه شده اند و در این حادثه سه کودک به نام های فاطمه ۱۲ ساله، ام‌البنین ۸ ساله و علی‌اکبر ۵ ساله توسط نامادری و پدر خود به وسیله چکش و میله داغ و دیگر وسایل مورد آزار های جسمی و روحی قرار می گرفتند.

همچنین این کودکان در حیاط پشتی خانه در گرما نگه داشته می شدند و دهان بچه ها را چسب می زدند. یکی از کودکان در حالی که دست هایش به میله ای بسته شده بود و قادر به حرکت نبود توسط همسایه کشف شد.
براساس اعلام مقامات رسمی تاکنون پدر این سه کودک با حکم دادستانی بازداشت شده است.

یکی از پرستاران و شاهدان عینی این ماجرا گفت: “بچه ها را برای درمان به بیمارستان ما آوردند. نامادری با تبر دست دختر بزرگ را شکسته بود، دندان های دختر را شکسته بود. با اتو جای جای بدن بچه ها را سوازنده بودند. دست و پای بچه ها رو بسته بود و در حیاط خلوت انداخته بود، این بچه ها چند روز در حیاط خلوت بدون غذا بودند، این بچه ها در این مدت تنها به وسیله آفتاب آب می خوردند”.

یکی دیگر از افراد مطلع هم گفت: “بچه پنج ساله در اثر سوتغذیه هم قد بچه دو ساله بود و نمی توانست روی پاهای خود بایستد فقط پوست روی استخوان بود”.

تجمع مقابل دادگستری ماهشهر

همزمان با انتشار این خبر کودک آزاری، شماری از مردم ماهشهر با تجمع مقابل ساختمان دادگستری ، خواستار برخورد جدی با پدر و نامادری کودک آزار و حمایت از کودکان شدند.

تجمع کنندگان همچنین از دادستان ماهشهر خواستند به عنوان مدعی العموم این پرونده را پیگیری کند.


بهزیستی: “هنوز مستندات اعتیاد یا بیماری پدر شکنجه‌گر ماهشهری به دست نیامده”

معاون اجتماعی اداره‌کل بهزیستی خوزستان آخرین وضعیت پیگیری پرونده شکنجه سه کودک ماهشهری توسط والدین‌شان را تشریح کرد.

حسن عباسی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: “در پی تماس مددکار بیمارستان حاجیه نرگس معرفی ماهشهر با سامانه ۱۲۳ اورژانس اجتماعی در دوم اردیبهشت ماه امسال و گزارش یک مورد کودک‌آزاری بلافاصله تیم اورژانس اجتماعی ماهشهر به این بیمارستان اعزام شد”.

عباسی تصریح کرد: “پدر این سه کودک هم اکنون دستگیر شده و در بازداشت به سر می‌برد و همچنین پیگیری‌های قضایی برای دستگیری نامادری این کودکان ادامه دارد. بر اساس گزارش‌های مددکاران تیم اورژانس اجتماعی ما هنوز مدارک و مستنداتی دال بر ابتلای پدر این سه کودک به اعتیاد یا بیماری روانی به دست نیامده است”.

وی ادامه داد: در حال حاضر با حکم دادستانی ماهشهر، عموی کودکان آزاردیده سرپرستی آنها را عهده‌دار است و این سه کودک تا تعیین تکلیف نهایی این پرونده کودک‌آزاری در منزل عموی خود سکونت خواهند داشت.

 توضیحات دادستانی

دادستان عمومی و انقلاب بندر ماهشهر از یک پرونده کودک‌آزاری در شهرک طالقانی این شهرستان پرده برداشت.

مهدی محمدی افزود: “متاسفانه کودکان توسط والدین خود مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند که در این رابطه یکی از کودک‌آزاران دستگیر و یکی دیگر از آنها تحت تعقیب قرار گرفته و به زودی دستگیر خواهد شد تا برابر قانون با آنان برخورد شود”.


خودکشی دو دختر نوجوان در تربت حیدریه و مینودشت

خبرگزاری هرانا – دختری ۱۶ ساله در تربت حیدریه پس از آنکه به دلیل خروج از مدرسه توسط مدیران تهدید به اخراج شده بود، روز یکشنبه ۲ اردیبهشت اقدام به خودکشی با طناب دار کرد و جان خود را از دست داد. در موردی دیگر نیز دختری ۱۴ ساله در شهر مینودشت مورخ ۴ فروردین ماه پس از اینکه به دلیل نامعلومی اقدام به خودکشی کرد جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۲ اردیبهشت ماه دختر ۱۷ ساله‌ای به نام “زهره کرمانی خورشانه” پس از اینکه از سوی مدیران مدرسه تهدید به اخراج شد و طی تماسی از مادرش خواستند جهت گرفتن پرونده‌اش به مدرسه مراجعه کند، به دلیل ترس از تنبیه پدرش اقدام به خودکشی با طناب دار کرد و جان خود را از دست داد.

این دانش‌آموز در دبیرستان دخترانه رسالت در شهرستان تربت حیدریه تحصیل می‌کرد و علت اخراج او، خروج از مدرسه در زنگ تفریح یا ساعات درسی است.

یک منبع نزدیک به خانواده این دختر در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: “زهره در خانواده‌ای روستایی زندگی می‌کرد. پدرش دامدار بود و مادرش در شهر خیاطی می‌کرد. زهره نیز زمانی که به مدرسه نمی‌رفت کنار مادرش به خیاطی می‌پرداخت. پدرش از اخراج او از مدرسه اطلاعی نداشت. تنها با مادر او تماس گرفته و گفته بودند که روز شنبه برای گرفتن پرونده به مدرسه مراجعه کنید. علت اخراج او نیز خارج شدن از مدرسه برای خرید ساندویچ بود. پدری متعصب داشت و در محدودیت بود. زهره حتی از برادری که دوازده سال نداشت حساب می‌برد. آن روز پس از تماس با اورژانس زمان زیادی طول کشید تا اورژانس به محل برسد. سپس دختر را به بیمارستان تامین اجتماعی منتقل کردند اما در آنجا امکانات لازم و حتی دستگاه شوک دهنده‌ی قلب نیز وجود نداشت”.

وی در ادامه افزود: “والدین این دختر از مدرسه دخترانه رسالت و مسئولان این مدرسه که خانم‌ها “نجاتی، حسنی و ناظری” هستند، شکایت کردند اما از سوی دادگاه به آن‌ها گفته شده که شکایتشان سودی ندارد و تنها نامه‌ای دریافت کردند مبنی بر اینکه نیروی انتظامی در حال پیگیری این مسئله است”.

پیکر این دختر در مشهد به خاک سپرده شد.
در خبری دیگر، دختر ۱۴ ساله‌ای به نام “هستی ممشلی” مورخ ۴ فروردین ماه در شهر مینودشت از توابع استان گلستان اقدام به خودکشی کرد و جان خود را از دست داد.
هستی ممشلی دانش‌آموز پایه هشتم بود. از دلایل اقدام به خودکشی این دانش‌آموز اطلاعی در دست نیست

Monday, April 23, 2018

کودکان تراجنسیتی؛ هویت گمشده و درد طرد از جامعه

چالش اجتماعی کودکان دارای اختلال هویت جنسیتی؛ تمسخر و توهین از روی ناآگاهی

جامعه > خانواده - یک حقوقدان و فعال حقوق کودک می‌گوید: کودکان ترنس‌سکشوال در شرایط مخاطره آمیزی به سر می‌برند اما در حال حاضر بزرگ‌ترین مشکلی که این کودکان را تهدید می‌کند، جامعه ناآگاه است که آنها را به طرق مختلف طرد، ترک یا با برچسب‌های ناپسند مورد استهزا قرار می‌دهد.

فاطیما فردوس: «در مرکز بازیافت زباله با کودک چهارده ساله‌ای مواجه شدم که دارای اختلال تی‌اس بود و خانواده‌اش او را با تصور اینکه پسر است، برای کار بازیافت از شهرستانی دور به تهران فرستاده بودند. این کودک در آن مرکز بازیافت شرایط غیر قابل باوری داشت و دائم مورد آزار قرار می‌گرفت و مجبور به فعالیت‌هایی بود که با ویژگی و روحیه دخترانه‌اش کاملا در تضاد بود.» روایت برای هادی شریعتی، حقوقدان و فعال حقوق کودک است. کودکانی با اختلال ترنس‌سکشوال که نبود آگاهی و آموزش‌های لازم از آنها کودکانی ناتوان، افسرده و تحقیرشده ساخته است. کودکانی با هویت گمشده که توانایی‌های اصلی خود را از دست داده‌اند و هیچ قانونی از آنها حمایت نمی‌کند. شریعتی با بررسی وضعیت حقوقی این کودکان، خلاهای قانونی آن را بررسی کرده و از مشکلات این کودکان گفته است.


در ادامه گفت‌وگوی «خبرآنلاین» را با او می‌خوانید:

کودکان ترنس‌سکشوال‌ ( یا اختلال جنسیتی) در بعد حقوقی جنسیت چطور تعریف می‌شوند؟

یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های معرفی و هویت‌یابی حقوقی انسان‌ها جنسیت آنهاست. در قوانین با توجه به جنسیت فرد، حقوق معین و مشخص برای او تعریف می‌شود. اختلال در هویت جنسی و عدم رضایت از ویژگی‌های جنسی می‌تواند زندگی شخص را با دل‌زدگی، بیزاری و در نهایت شکست اساسی مواجه کند. این اتفاقی است که برای اغلب بیماران ترنس سکشوال رخ می‌دهد. اختلال ترنس‌سکشوال یا به اختصار تی‌اس نوعی از اختلالات جنسی تایید شده در علم پزشکی است که در آن جسم فرد از تصور روانی خود درباره هویت جنسی‌اش در تضاد است. یک ترنس‌سکشوال دائما حس زندانی بودن و گیر افتادن در یک کالبد و جسم بیگانه را دارد و معمولا برای پایان بخشیدن به این احساس متضاد عمل تغییر جنسیت صورت می‌گیرد. مشکلات جامعه ترنس‌ها بدون شک بسیار گسترده است که تشریح شناسایی مشکلات آنها قطعا تخصص روان‌شناسان و روان‌پزشکان و صاحب‌نظران با تجربه در این حوزه را می‌طلبد؛ اما پرداختن به حقوق کودکان ترنس یکی از اصلی‌ترین موضوعات فراموش شده حقوق کودک در ایران است.

در کنوانسیون حقوق کودک به وضعیت این کودکان اشاره‌ای شده است؟

در کنواسیون حقوق کودک به طور مشخص به کودکان دارای اختلال هویت جنسی اشاره نشده است زیرا اصولا کنوانسیون بدون پرداختن به جزییات حفوقی تاکید بر حفظ و احقاق حقوق همه کودکان دارد بدون در نظر گرفتن سرزمین، جنسیت، نژاد و ... اما این سند بین‌المللی در ماده ۲۴ کشورهای عضو را موظف کرده است که بالاترین تسهیلات را برای درمان بیماری و توانبخشی کودکان فراهم نمایند به نحوی که هیچ کودکی از رسیدن به این حق و دسترسی به این خدمات محروم نباشد همچنین می توان به ماده دو پیمان نامه و بحث ممنوعیت تبعیض نیز اشاره کرد زیرا یکی از مشکلات کودکان ترنس وجود شرایطی است که معمولا به تبعیض در محیط خانه و جامعه می‌انجامد.

آیا در ایران حقوق این کودکان به رسمیت شناخته می‌شود؟

مسیر کودکی در ایران همیشه مسیری ناهموار بوده است؛ دلیل این ناهمواری نیز عدم آگاهی درست و علمی از حقوق کودکان در سطوح مختلف جامعه است. در این مسیر سخت و ناهموار، کودکی که دارای اختلال هویت جنسی باشد بدون شک با آسیب‌های بیشتری مواجه خواهد شد. در اتباط با اختلال تی‌اس هم‌اکنون سازمان بهزیستی حمایت‌های ویژه‌ای از این افراد می‌کند. در متون فقهی نیز از مبتلایان به این اختلال با اصطلاح (خنثای روانی) نام برده شده و برای آنان حقوق مشخصی نیز در نظر گرفته شده است. همچنین فتاوی معتبری برای درمان و تغییر جنسیت آنها وجود دارد در ماده ۴ بند ۱۸  قانون حمایت از خانواده و ماده239 قانون مدنی نیز به صورت مختصر به مسائل حقوقی تغییر جنسیت پرداخته شده است اما همچنان سیستم حمایت قضایی و قانونی از کودکان دارای این اختلال، به شدت ضعیف و مبهم است. البته در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان ماده ۳ بند (د) کودکان دارای اختلال هویت جنسی در تقسیم‌بندی کودکان در شرایط مخاطره‌آمیز قرار گرفته‌اند که در صورت تصویب این لایحه، این بند ماده ۳ از اولین قدم‌های مثبت در حمایت از کودکان ترنس‌سکشوال خواهد بود.

این قوانین حمایتی تا چه حد اجرایی و عملی می‌شود؟

متاسفانه غیر از ماده سه لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که هنوز در سطح لایحه است، باقی قوانین مورد اشاره چندان جنبه حمایتی (به‌خصوص در ارتباط با کودکان) ندارند، بلکه بیشتر به رسمیت شناختن اختلال و تعیین تکلیف در باب تغییر جنسیت و مسئله‌ای همچون ارث است. اگرچه شاید از دیدگاهی دیگر همین مواد کوتاه و مختصر قانونی نیز جنبه حمایتی داشته باشند اما این یعنی انتظار حداقلی از قانون برای حمایت از گروهی که طبق آمارهای رسمی جمعیت قابل توجهی هستند.

بیشترین خطری که این کودکان را تهدید می‌کند چه عواملی است؟

کودکان ترنس در شرایط مخاطره آمیزی به سر می‌برند اما در حال حاضر بزرگ‌ترین مشکلی که این کودکان را تهدید می‌کند، جامعه ناآگاه است که آنها را به طرق مختلف طرد، ترک یا با برچسب‌های ناپسند مورد استهزا قرار می‌دهند. این حجم از تمسخر و توهین نسبت به نوجوانان ترنس آن هم به دلیل یک اختلال مادرزادی نقض آشکار حقوق کودکان است.

آگاهی‌رسانی و فرهنگ‌سازی در این زمینه تا چه حد بوده است؟

به تازگی در مورد وضعیت و شرایط افراد مبتلا به این اختلال آگاهی‌رسانی‌های هر چند محدود صورت گرفته اما همچنان شرایط کودکان و نوجوانان ترنس‌سکشوال در این آگاهی‌رسانی نادیده گرفته شده است و هیچکس در مورد حقوق آنها و شرایط بحرانی و لب مرزشان سخنی نمی‌گوید. کودکان ترنس در معرض انواع کودک‌آزاری‌ها هستند؛ نگاه‌های تمسخر‌آمیز و سنگین اطرافیان، طردشدن از جمع همسالان، آزار و اذیت‌های جنسی، جسمی و روانی در مدرسه و جامعه، فشار و تنبیه والدین برای تغییر رفتار کودک، همه آزارهای پی‌درپی و ادامه‌داری است که کودکان‌ترنس سکشوال را در مسیر انزوا، افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و خودکشی قرار می‌دهد. این یعنی وقوع کودک‌آزاری خاموش،کودک‌آزاری که متاسفانه هیچ شاکی نیز ندارد.

آیا می‌توان گفت بخش بزرگی از این ناآگاهی به تابویی که این اختلال دارد، برمی‌گردد؟

بله کاملا و تا وقتی جامعه اصرار دارد یک اختلال را انحراف بداند و تا زمانی که سکوت جایگزین اطلاعات صحیح باشد این تابو ادامه خواهد داشت .آزار هایی که بر کودکان ترنس تحمیل می شود همگی ریشه در عدم آگاهی و بی‌توجهی به حقوق شهروندی و حقوق کودکان دارد. با اینکه انتظار می‌رود بخشی از این آگاهی‌رسانی و آموزش‌ها در مدارس صورت گیرد اما همچنان اغلب مسئولان در مدارس با این اختلال آشنایی ندارند و مشکلات کودکان تی‌اس را نمی‌شناسند. معمولا دانش‌آموزی که در مدرسه برخلاف جنسیت خود رفتار کند در معرض تمسخر، تهدید و اخراج قرار خواهد گرفت. برخی از کودکان ترنس شرایط بدتری از سایر کودکان دارای این اختلال را تجربه می‌کنند. به طور مثال کودک ترنسی که در یک روستای دورافتاده زندگی می‌کند به مراتب وضعیت دردناک‌تری نسبت به یک کودک ترنس در تهران را خواهد داشت. زیرا سرعت و رشد آگاهی محدود و کند شده است.

آیا تجربه مواجهه با این کودکان را از نزدیک داشته‌اید؟

بله؛ در بازدید از مراکز بازیافت زباله با کودک چهارده ساله‌ای مواجه شدم که دارای اختلال تی‌اس بود و خانواده‌اش او را با تصور اینکه پسر است برای کار بازیافت از شهرستانی دور به تهران فرستاده بودند. این کودک در آن مرکز بازیافت شرایط غیر قابل باوری داشت. دائم مورد آزار قرار می‌گرفت و مجبور به فعالیت‌هایی بود که با ویژگی و روحیه دخترانه‌اش کاملا در تضاد بود. این شرایط از او کودکی ناتوان، افسرده و تحقیرشده ساخته بود کودکی با هویت گمشده که تو انایی های اصلی خود را از دست داده بود.

برای حمایت از حقوق کودکان ترنس چه اقداماتی باید انجام شود؟

این محدودیت اطلاع‌رسانی است که کودکان تی‌اس را تبدیل به کودکان نامرئی کرده است. برای حمایت از حقوق کودکان ترنس ابتدا باید دیدگاه‌های ناصواب و نادرست در جامعه را اصلاح کرد. باید در مورد شرایط و ویژگی‌های کودکان مبتلایان به این اختلال اطلاع‌رسانی گسترده‌ای کرد. به نظر می‌رسد رسانه‌ها، آموزش‌وپرورش و سازمان‌های مدنی فعال و مرتبط با موضوع با توجه بیشتر به این کودکان و تشریح شرایط آنها می‌توانند جامعه و البته قانون‌گذاران را نسبت به آسیب‌های نادیده گرفتن کودکان تی‌اس آگاه کنند.

به‌نظر شما جامعه و خانواده چطور باید با این کودکان مواجه شود؟

نحوه مواجه و چگونه رفتار کردن با کودک ترنس را باید در علم روان‌شناسی و در کلام و راهکار روانشناسان جست اما اگر باور انحراف به وجود اختلال تغییر پیدا کند، به مرور رفتارها در برابر کودکان ترنس و البته جامعه ترنس‌سکشوال‌ها اصلاح خواهد شد.

Thursday, April 19, 2018

ازدواج 960 کودک زیر 10سال!

دوشنبه 27 فروردین 1397 
آمارها نشان می دهند در سال 94 ، 179 کودک زیر 10 سال تن به ازدواج داده اند؛ این در حالیست که آمارهای رسمی تنها محدود به ازدواج های ثبت شده در دفاتر رسمی است.
پایگاه خبری جامعه خبر/ پریسا عبادی/ عروسک ها و کودکی هایش را پای سفره عقد می گذارد و به ازدواج مردی در می آید که حالا قرار است باقی عمرش را با او بگذراند. نه می داند ازدواج چیست و نه معنای همسری را می شناسد. پای سفره عقد، دوش به دوش مردی که سایه اش روی دنیای کودکی او سنگینی می کند نشسته است. دختر بچه، با سرخاب و سفید آبی که او را بیشتر از سن خود نشان می دهد به حلقه طلایی رنگی که کودکی اش را حلق آویز کرده خیره مانده است.


ازدواج کودکان یا کودک همسری نوعی ازدواج رسمی یا غیر رسمی است که که در آن فرد قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی زندگی زناشویی را آغاز می کند. در سطح اتحادیه اروپا و سطح بین‌المللی، ازدواج کودکان یکی از اشکال ازدواج اجباری به شمار می‌رود و مصداق نقض حقوق بشر و نمونه‌ای از خشونت جنسیتی است.

سالانه بیش از 28هزار کودک همسر
بیشتر از 5 درصد ازدواج ها مربوط به ازدواج با کودکان زیر 15 سال است یعنی بیش از 28 هزار کودک دختر در هر سال ! بیشترین آمار ازدواج و طلاق کودکان هم در استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، زنجان، تهران، همدان و مازندران به ثبت رسیده است. این در حالی است که آمار های غیر رسمی فاجعه بزرگ تری را در این زمینه نشان می دهد. ازدواج هایی که ثبت نشده و هیچگاه رسمی نمی شوند. پیش از این شهلا اعزازی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، از آمار سالانه 43 هزار ازدواج دختربچه 10 تا 15 ساله در کشور خبر داده بود.

ازدواج کودکان ثبت رسمی نمی شود
میترا حسینیان، حقوقدان و استاد دانشگاه به خبرنگار صدای اصلاحات گفت: ماده 1043قانون مدنی که درباره سن ازدواج می باشد در سال 1313 تصویب شد. این قانون از ابتدا تا الان پروسه طولانی را طی کرده که در آن سن مناسب ازدواج برای دختران و پسران 18 و 15 سال بیان شد اما اگر ازدواجی زیر سن قانونی صورت پذیرد نیاز به اذن پدر دارد. سال 1346 قانون حمایت خانواده به تصویب رسید اما مدتی بعد نسخ شد که البته این قانون الان سن ازدواج را 13 و 15 سال اعلام کرده است.

این قانون مانع ازدواج زیر سن قانونی نیست بلکه در صورت اجازه پدر و همین طور تصویب دادگاه صورت می گیرد اما به طور رسمی ثبت نمی شود. ازدواج کودکان یک نکاح غیر رسمی شرعی است که وقتی کودک به سن 13 سالگی رسید ثبت رسمی می شود و تا قبل از آن به صورت غیر رسمی باقی می ماند.

آمارهایی که سر به فلک کشیدند!
بر اساس آمار، در سال ۹۰ ، ۳۹ هزار و ۶۰۹ نفر ( ۴.۵ درصد) از کودکانی که ازدواج کرده اند ۱۰ تا ۱۴ سال سن داشته اند. این ارقام با روندی رو به رشد در سال ۹۱ به ۴.۹ درصد رسیده و ۴۰۴۶۴ نفر را شامل شده است. ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۲ نیز با افزایش رو به رو بوده است. بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور، سال ۹۳،  در  ۵ سال اخیر بالاترین میزان ازدواج کودکان را نشان می دهد. تعداد کودکان ۱۰ تا ۱۴ ساله ای که ازدواج کرده اند در این سال به ۴۰ هزار و ۲۲۸ نفر ( ۵.۶ درصد) رسیده است. سال ۹۴ نیز رقم  ۵.۴ درصد  (۳۶ هزار و ۹۳۸) کودکانی است که در سنین یاد شده و پیش از پایان دوران کودکیشان وارد زندگی زناشویی شده اند. بر همین اساس آمارها نشان می دهند که در سال ۹۰، ۲۲۰ کودک؛ سال ۹۱ ، ۱۸۷ کودک؛ سال ۹۲،  ۲۰۱ کودک؛ سال ۹۳ ، ۱۷۶ کودک و در سال ۹۴ ، ۱۷۹ کودک زیر ۱۰ سال تن به ازدواج داده اند؛ این در حالیست که آمارهای رسمی تنها محدود به ازدواج‌های ثبت شده در دفاتر رسمی است.

آمار و ارقام نشان می دهد که نظارت دقیق و درستی روی ازدواج کودکان و نحوه نکاح در دفاتر ثبت ازدواج وجود ندارد و هنوز پاسخ دقیقی برای این سوال داده نشده که چرا ازدواج کودکان ثبت نمی شود؟ اگر صحیح نیست چرا نکاح صورت می گیرد و اگر صحیح است چرا ثبت نمی شود؟! بیش از پیش جای خالی روان شناسان و جامعه شناسان در این زمینه دیده می شود اما فقر، عدم نظارت و دیدگاه های منسوخ خانواده ها آینده کودکان را دچار خطرات جدی می کند.

یک کارشناس: کودک همسری؛افسردگی پنهان
دکتر محمدرضا ایمانی، کارشناس مسائل اجتماعی به خبرنگار صدای اصلاحات گفت: باید به این نکته توجه کنیم که انسان طول عمری دارد که در هر مقطع برای آن کارکردی وجود دارد. ما در تعریف مان از کودک باید به شرایط اقلیمی و فیزیکی توجه کنیم. مثلا افراد در جنوب کشور در سن 14 سالگی با فردی دیگر در همین سن در نقطه ای دیگر در کشور متفاوت هستند در واقع بعضی خصوصیت های قومی و قبیله ای در این مسئله دخیل است با توجه به این که در کشور ما آداب و رسوم هم تاثیرگذار بوده ما باید بپذیریم افرادی که در سن نا مناسب ازدواج می کنند از لحاظ فیزیولوژیکی آمادگی نداشته و برای پذیرش مسئولیت های بزرگ تر مناسب نیستند که این مسئله عوارض مختلفی به همراه خواهد داشت.

کودکان علاوه بر این که از لحاظ فیزیولوژیکی آماده نیستند بلکه از لحاظ فکری و ذهنی نیز نمی توانند وارد زندگی زناشویی شوند. کودک، پیش از ازدواج تحت قیمومیت پدر و مادر بوده و ذهنیت وی از زندگی فقط به مسائل عادی محدود می شده اما حالا با عنوان جدیدی به نام همسر و بعدها مادر روبرو می شود که کودک در بلند مدت دچار عوارض روحی و روانی، مسائل خاموش و پنهان مثل افسردگی می شود. در ازدواج کودکان هیچ استانداردی رعایت نمی شود در بسیاری از موارد دیده شده که دختر بچه بلافاصله بعد از ازدواج صاحب فرزند می شود که این نشان دهنده عدم آگاهی او از مسائل زناشویی است و پدیده دوم یعنی مادر شدن برای کودک به وجود می آید که با خود مسائل و خسارات روحی فراوانی به همراه می آورد و در بلند مدت به طلاق عاطفی، پوکی استخوان، عوارض روحی و روانی و فیزیولوژیکی در سنین بالا تر می انجامد.

رتبه هشتم تهران در ازدواج کودکان
براساس آمارهای منتشر شده در سال 96 توسط معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، خراسان رضوی با ثبت ۶۷۵۹ مورد از ازدواج کودکان در رتبه اول قرار دارد. درحالیکه به نظر می رسد به دلیل حضور بیشتر اتباع کشورهای دیگر در استان های شرقی کشور که اوراق شناسایی ندارند، امکان ثبت ازدواج آنها فراهم نباشد و به همین دلیل این آمار می تواند بیش از این مقدار باشد.

استان های آذربایجان شرقی با ۳۳۴۸ مورد، رتبه دوم و سیستان و بلوچستان نیز با ثبت ۲۳۵۵ مورد ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال، رتبه سوم را به خود اختصاص داده اند.استان خوزستان با ۲۱۵۰ مورد ازدواج ثبت شده کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال، رتبه ۴ کشور را به خود اختصاص داده است، استان تهران نیز با ۱۷۴۲ مورد، در رتبه ۸ این جدول قرار گرفته است.

نه پیمان ها و نه سازمان های جهانی و نه روان شناسان و جامعه شناسان می توانند لذت دوچرخه سواری در کوچه و پس کوچه های محله پدری با هم سن و سال ها را برگرداند و نه می تواند مرهمی برای کودکی از دست رفته باشد.

کودکی که حالا در ظرف و ظروف و کلمه ای به نام زندگی زناشویی خلاصه شده است. روز های بی دغدغه کودکی، عروسک های پارچه ای و بوی غذای مادر حالا زیر دست سر دفتر و مهر و امضا می رود. رئیس فراکسیون زنان مجلس هم ما و تمام کودکان را با چند جمله امیدوار کرد: ما در فراکسیون زنان، حسب وظیفه قانونی خود، همه این موارد را در کنار هم بررسی می‌کنیم. در عین حال اما تلاش پیگیر و مجدانه ما مبتنی بر این است که حداقل سن ازدواج را افزایش بدهیم.

گفتگو با ۲ جوانی که چشم و کلیه‌های خود و ۲ نفر دیگر را برای فروش گذاشته‌اند؛ ۱۶۰ میلیون تومان


پنجشنبه 30 فروردین 1397 

روزنامه شهروند نوشت: «محمدرضا» و «جواد» و «محمد» و «علی» آگهی زده‌اند؛ آگهی فروش چشم و کلیه. خلاصه ماجرا همین است. «محمدرضا» یکی از چهار دوستی است که چند سال پیش از دهدشت کهگیلویه‌وبویراحمد برای کار به تهران آمدند و حالا مادر یکی‌شان باید در بیمارستان عمل قلب باز کند.


«محمدرضا» حالا به «شهروند» می‌گوید برای تأمین هزینه عمل مادر دوستش و البته به دلیل فرستادن پول برای خانواده‌اش با دوستانش در آگهی فروش اعضا همراه شده است. او پیش از این دستفروش بوده، حالا بیکار است و می‌گوید بعد از دادن آگهی، مردم با او تماس می‌گیرند و همدردی می‌کنند: «همین همدردی یک دنیا می‌ارزد.»


«جواد»، دوست محمدرضا است و یکی از کسانی که می‌خواهد یک چشمش را بفروشد. او هم به «شهروند» می‌گوید سه برادرش معتادند، خانواده‌اش وضع مالی خوبی ندارند و فروختن یک چشم برایش کار سختی نیست.«محمدرضا» و «جواد» نمی‌دانند که نباید امیدی به این آگهی داشته باشند. وزارت بهداشت قبل از این و با منتشرشدن تصویر آگهی فروش چشم، اعلام کرده است که این آگهی‌ها شبیه جوک است. محمد آقاجانی، معاون پیشین درمان وزیر بهداشت پیش از این گفته است: «فروش چشم اصلا امکان‌پذیر نیست و بیان چنین موضوعی شبیه جوک و فکاهی است. اساسا پیوند چشم آن هم از فرد زنده امکان‌پذیر نیست و هرکس چنین ادعایی کرده است، حتما یک فرد شیاد است که هیچ آشنایی با نظام سلامت ندارد و قصد شوخی داشته است. در ایران و دنیا در مورد چشم فقط پیوند قرنیه وجود دارد که آن هم فقط از افراد مرگ مغزی انجام می‌شود. در ایران برای این کار بانک قرنیه وجود دارد و خارج از چارچوب بانک قرنیه و پیوند قرنیه از فرد دچار مرگ مغزی امکان انجام پیوند وجود ندارد.»

محمدرضا، ٢٠ساله اهل دهدشت

چند سالتان است؟

٢٠سال.

اهل کدام شهرید؟

دهدشت در استان کهگیلویه وبویراحمد.

تحصیلاتتان چقدر است؟

تا پیش‌دانشگاهی تجربی خوانده‌ام.

در آگهی شما آمده چهار نفرید و دو چشم و دو کلیه‌تان را در مجموع برای فروش گذاشته‌اید. شما کدام‌یک از اعضا را می‌خواهید بفروشید؟

یک چشمم را.

چند می‌فروشید؟

اگر مشتری پیدا شود، ١٥٠ تا ١٦٠میلیون.

قیمت را از کجا و بر چه اساسی تعیین کرده‌اید؟

از یک‌سری سایت‌هایی که آگهی فروش اعضا می‌زنند. با چند نفر هم مشورت کردیم، گفتند رقم خاصی نمی‌شود برایش تعیین کرد، می‌شود تا بی‌نهایت قیمت معلوم کرد، بستگی به این دارد که چقدر مشتری برایش پیدا شود.

حالا چرا چشمتان را می‌خواهید بفروشید؟ در آگهی نوشته دو دوست دیگرتان کلیه‌شان را برای فروش گذاشته‌اند.

بله ما چهار دوست هستیم که دونفرمان کلیه و دونفرمان یک چشم‌مان را برای فروش گذاشته‌ایم. من چشمم را گذاشتم به این دلیل که شنیده‌ام نداشتن یک کلیه خیلی سخت است، بعدش آدم اذیت می‌شود و مدام باید رعایت کند و هر غذایی را نمی‌شود خورد. کلیه کلا حساس است.

از چشم که حساس‌تر نیست! شما سخت‌تان نیست یک چشمتان را از دست بدهید؟

بالاخره یک چشم دیگرم هست. من دیده‌ام که قبلا کسان دیگری برای فروش یک چشمشان آگهی داده‌اند. با یک چشم هم می‌شود زندگی کرد. من هم مجبورم، اگر مجبور نبودم، این کار را نمی‌کردم.

چرا مجبورید؟ وضع مالی‌تان چطور است؟

راستش را بخواهید مادر یکی از دوستانم، عمل قلب باز دارد و باید خیلی فوری عمل شود. گفته‌اند عملش ٤٨‌میلیون تومان پول می‌خواهد. او برای تأمین این پول، آگهی فروش کلیه زد و ما هم برای این‌که با او همدردی کنیم، آگهی زدیم.

او یکی از همین چهارنفر است که در آگهی‌تان نوشته‌اید؟

بله.

شما می‌گویید که برای همدردی با دوستتان این کار را کرده‌اید، به هرحال اگر برای چشمتان مشتری پیدا شود، این کار را می‌کنید یا نه؟

بله حتما.

یعنی هر سه‌نفرتان می‌خواهید به او کمک کنید؟

بله.

خودتان نیاز ندارید؟

مطمئنا داریم. ما می‌خواهیم او فکر نکند تنهاست ولی اگر هم این پول دستمان بیاید، بقیه‌اش را به زخم خودمان می‌زنیم.

اگر آنطور که شما می‌گویید، عمل قلب مادر دوستتان ٤٨‌میلیون تومان می‌شود، لازم نیست همه‌تان این کار را بکنید.

بله، ولی خب من می‌دانم که این کار غیرقانونی است و از آن طرف گروه خونی‌ها فرق دارد و پیداکردن کسی که شرایطش جور باشد، سخت است، به همین دلیل ممکن است اگر یک‌نفر آگهی داده باشد، دیرتر موفق شویم، ما چهارتایی آگهی دادیم که شانس‌مان بیشتر شود.

الان در تهران زندگی می‌کنید؟

بله چندسال است که در تهران کار و زندگی می‌کنم.

با آن سه نفری که در مشخصاتشان در آگهی آمده زندگی می‌کنید؟

بله در خانه‌ای اجاره‌ای در یافت‌آباد. آنها هم از ٥ تا ٩‌سال است که از دهدشت به تهران آمده و کار می‌کنند.

ماهی چقدر اجاره می‌دهید؟

ماهی ٤٠٠‌هزار تومان.

کارتان چیست؟

من و رفقایم دو سه سال اولی که به تهران آمدیم در رستوران کار می‌کردیم. بعدش دیگر همه‌جا رفتیم، بنگاه و... و اخیرا هم دستفروشی می‌کردم ولی الان کار نمی‌کنم.

درآمد این چندسال هر ماه چقدر بوده؟

حدود یک‌میلیون تومان. ولی خب مشکلات دستفروشی زیاد است، چندبار جنس‌هایمان را از ما گرفتند و راستش ما هم خسته شدیم.

پس دلیلتان برای دادن این آگهی، فقط کمک به مادر دوستتان نیست.

خب به هرحال اگر این پول دستمان بیاید، خیلی خوب است.کمک زیادی به ما و خانواده‌هایمان می‌کند. دوستانم هم یا کارگری کرده‌اند یا دستفروشند و پولی ندارند. آن دوستم هم که مادرش بیمار است الان بیکار است.

مادر دوستتان چندوقت است که در بیمارستان بستری است؟

چهارماه است در یکی از بیمارستان‌ها بستری است و به زحمت پول بستری‌اش را جور کرده‌ایم.

بیمه نیست؟

بیمه معمولی هست ولی با دفترچه می‌گویند اینقدر.

هم‌خانه‌هایت چندسالشان است؟

دو تایمان ٢٠ساله‌ایم، دو تایمان ٢٣ساله.

خانواده شما هم در دهدشت زندگی می‌کنند؟ چند خواهر و برادرید؟

بله آن‌جا هستند. دو خواهر و یک برادر دارم. وضع مالی آنها هم خوب نیست.

چند روز است آگهی زده‌اید؟

حدود یک هفته.

در کدام خیابان‌ها زده‌اید؟

در خیابان‌های بالای شهر که مشتری بهتری پیدا شود.

در این مدت چند نفر به شما زنگ زده‌اند؟

نمی‌توانم دقیق بگویم ولی در مجموع حدود ٣٠ نفر می‌شوند.

مشتری‌اند؟

بیشترشان زنگ می‌زنند و همدردی می‌کنند. مشتری جدی تا به حال پیدا نشده. البته همان همدردی هم خیلی مهم است. وقتی می‌شنویم مردم هم درد ما را درک می‌کنند و ناراحتند، دلمان گرم می‌شود.

اگر بر فرض مشتری پیدا شود، می‌دانید که چنین عملی کلا غیرقانونی است و از آدم زنده، چشم پیوند نمی‌زنند. در این‌باره فکری کرده‌اید؟ یا اگر اصلا پیدا شد، دکتری می‌شناسید که این کار را انجام دهد؟

من از قانون خبری ندارم و دکتری هم نمی‌شناسیم. دیده بودیم که قبلا این کار را کرده‌اند. امیدواریم که کسی پیدا شود و راهش را بلد باشد.

اگر مشتری پیدا شود، واقعا این کار را می‌کنید؟

بله می‌کنم. البته حرف زدن خیلی راحت است، موقع عمل نمی‌دانم همین‌قدر مطمئن باشم.

اگر کسی ٢٠٠‌میلیون تومان بدهد و همین فردا بخواهد عمل کند، این کار را می‌کنی؟

اگر واقعا سریع باشد و به درد کار و نیتمان بخورد، بله حتما.

جواد، ٢٣ ساله، اهل دهدشت

شما هم می‌خواهید چشم‌تان را بفروشید؟

بله.

چرا؟

والا هر چهارتای ما زندگی درست‌وحسابی نداریم. از وقتی بچه بودیم کار کرده‌ایم، ولی هر روز یک بلایی سرمان آمده و نتوانسته‌ایم یک زندگی برای خودمان جمع‌وجور کنیم. یا پول‌مان را می‌خورند یا خانواده قرض دارد و باید به آنها برسیم، حالا هم که مادر رفیق‌مان افتاده بیمارستان و عملش خرج برمی‌دارد. ما در این شهر همه کار کرده‌ایم، اما به نتیجه نرسیده‌ایم.

چه کارهایی؟

از آشپزی تا کارگری ساختمان و مشاور املاکی و دستفروشی. ما فقط دزدی نکرده‌ایم وگرنه همه کار کرده‌ایم.

وضع خانواده‌تان چطور است؟

پدر من ٣٠‌سال است که کارمند یک اداره است و اخیرا به دلیل این‌که خانه‌اش به نام عمویم است و او هم بدهی بالا آورده، خانه‌اش را دارند می‌گیرند.

در خانواده چند نفرید؟

ما چهار پسر و یک دختریم. از چهار پسر خانواده، سه نفرشان معتادند و فقط من نیستم. در همه این هشت‌سالی که در تهران کار کرده‌ام، مدام برای آنها پول فرستاده‌ام. باورتان می‌شود اگر بگویم کلا چهار تا پنج دست لباس برای خودم خریده‌ام؟ خب قطعا وضعیتم خوب نیست که می‌خواهم چشمم را بفروشم.

چند می‌خواهید بفروشید؟

١٥٠ تا ١٦٠‌میلیون تومان.

اگر مشتری پیدا شود، واقعا این کار را می‌کنید؟

بله، واقعا این کار را می‌کنم. اگر بخواهم کار کنم، ١٥‌سال طول می‌کشد تا ١٥٠‌میلیون تومان پول داشته باشم، تازه اگر هیچ خرجی نکنم، یعنی وقتی ٣٨ساله بشوم با بدبختی شاید این پول را داشته باشم.

اگر بر فرض این پول دست‌تان بیاید، غیر از کمک به مادر دوست‌تان می‌خواهید با آن چه کنید؟

همه‌اش را می‌دهم به خانواده‌ام.

خب آنها اگر بفهمند پول چشم‌تان است، چه برخوردی خواهند داشت؟

من زیاد خانه‌مان نمی‌روم، از کجا می‌خواهند بفهمند.

می‌دانید که این آگهی شما غیرقانونی است و اصلا چنین عملی در ایران انجام نمی‌شود؟

بله، شنیده‌ام غیرقانونی است. به من گفته‌اند، ولی خب هر کاری در ایران می‌شود انجام داد. من می‌خواهم با رضایت خودم یک عضو بدنم را بدهم، عاقل و بالغم.

چرا کلیه‌تان را نمی‌فروشید؟ امکان موفق‌شدن در فروش آن خیلی بالاتر است.

کلیه، هم نگهداری بعدش سخت است، هم پولش کمتر است، آدم با یک چشم هم می‌تواند زندگی کند.

در این مدت تماس‌ها با شما چطور بوده است؟

عده‌ای زنگ می‌زنند و به ما می‌خندند، عده‌ای دلداری می‌دهند، عده‌ای هم می‌گویند ما می‌آییم و قرار می‌گذاریم و ...

در این مدت چرا برای حل مشکلات‌تان وام یا قرض نگرفته‌اید؟

چندبار رفتیم بانک، وام؛ ضامن و چک و... می‌خواهد، من ندارم.

بیمه هستید؟

بیمه سلامت همگانی.

تحصیلات‌تان چقدر است؟

فوق‌دیپلم معماری دارم، از دانشگاه آزاد دهدشت. ترم یک بودم که برای کار آمدم تهران، این‌جا کار می‌کردم و موقع امتحانات می‌رفتم دانشگاه، تا هزینه‌اش دربیاید، بعدش هم که فقط کار کردم. من از بچگی ورزشکار هم بوده‌ام، انواع و اقسام ورزش‌ها: کشتی، تکواندو، فوتبال، فوتسال.

چرا ادامه ندادید؟

ورزش‌کردن و ادامه‌دادن آن هم پول می‌خواهد، بالاخره دستکش خوب، کفش خوب، ما پولش را نداشتیم. ما در خانواده‌مان همیشه دعوا بود، کسی نبود به ما برسد. ١٠ساله بودم که یکی از برادرهایم، جلوی من با تیغ خودش را زد، همه‌اش خودزنی و خودکشی و دعوا و جروبحث. اصلا نمی‌دانم محبت چیست.

می‌دانید که خیلی‌ها ممکن است فکر کنند این آگهی شما کلاهبرداری است و برای پول درآوردن بیشتر این کار را کرده‌اید.

بیایند وضع ما را ببینند، بهشان ثابت می‌شود.

Monday, April 16, 2018

منطقه‌ای در تهران که به ازای هر ۱۰۰ ازدواج، ۶۷ طلاق رخ می‌دهد/ تنزل سرمایه اجتماعی در ایران


۲۷ فروردین ۱۳۹۷
ایسنا نوشت: معاون امور آسیب‌ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور با بیان اینکه وضعیت سرمایه اجتماعی ایران در سطح کلان تنزل یافته است، هشدار داد: این روند، کاهش امید به زندگی و ناامیدی را در پی دارد.


رضا محبوبی در همایش آسیب های اجتماعی در سالن بصیرت دانشگاه پیام نور بجنورد گفت: باید در جوامع کوچک مانند استان خراسان شمالی که وضعیت سرمایه اجتماعی خرد مناسب است برای این پتانسیل سرمایه گذاری کرد.



او در ادامه وضعیت سرمایه اجتماعی در سطح میانه در کشور را با رعایت حقوق شهروندی و پیش بینی برخی امکانات، نسبتا خوب ارزیابی کرد، اما وضعیت سرمایه اجتماعی کلان را در حال تنزل و نگران کننده دانست.

محبوبی توصیه کرد: دولتمردان و مسئولین باید به فکر مدیریت جامعه خارج از بدنه دولت و استفاده از همکاری و هماهنگی با بخش خصوصی و غیر دولتی باشند.

معاون امور آسیب ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور با اشاره به اینکه نهاد دینی در جامعه قوی ترین نهاد رفتارسازی است، خاطرنشان کرد: در حالی اثرگذار و رفتار ساز است که بعد ایمانی و بینشی آن را بکار بندیم.

محبوبی گفت: متاسفانه در جامعه امروز کشور، اساس تکیه بر بعد مناسکی رفتارسازی دینی است که همین امر موجب کمرنگ تر شدن اعتماد مردم شده است.

او به ارائه آماری در حوزه آسیب های اجتماعی پرداخت و گفت: وجود 2.5 میلیون معتاد، 3.5 میلیون بیکار و ورود بیش از سالانه نیم میلیون نفر به زندان ها که 200 هزار نفر آن ها ماندگار می شوند، زنگ هشدار است.

معاون امور آسیب ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور با بیان اینکه 11 میلیون حاشیه نشین در کشور داریم، تصریح کرد: در ایران خوشبختانه حاشیه نشین به معنای حلبی نشین نیست و حداقل امکانات را دارند که به آن ها عنوان بد مسکن اطلاق می شود.

محبوبی مهاجرت در کشور را زنگ هشداری جدی دانست و این امر را ناشی از توزیع ناعادلانه منابع ثروت دانست و ادامه داد: با وجود مهاجرت ها، جامعه‌ای ایجاد می‌شود که نظارت اجتماعی در آن ضعیف است.

او با بیان اینکه در دو سال اخیر، سالانه 15 میلیون پرونده قضایی در کشورمان تشکیل می شود، اضافه کرد: 6 میلیون از این تعداد «یکتا» است، یعنی هر پرونده به ازای یک فرد است که خانواده ها را با مشکلات جدی مواجه می سازد.

معاون امور آسیب ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور اضافه کرد: در جامعه امروز، نهاد خانواده، ریش سفیدان، متعلقات دینی و .... که در جامعه سنتی گذشته از اعتبار قدرتمندی برخوردار بودند، فاقد کارآمد لازم اند.

محبوبی مسائل اجتماعی را ناشی از عوامل مشترکی دانست که یکی از دلایل آن عامل ناموزونی توسعه کشور است.

او با اشاره به اینکه توسعه کشور بر اساس منابع عمومی دولت است نه بخش خصوصی، تصریح کرد: با کمک گرفتن از بخش خصوصی و فعال سازی سمن های رقابتی می توان سطح زندگی اجتماعی مردم را بهبود بخشید.

معاون امور آسیب ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور به آمار طلاق در کشورمان اشاره کرد و یادآور شد: در ایران به ازای هر صد ازدواج، 23 طلاق به وقوع می پیوندد که می گویند اعتیاد، بیکاری و فقر دلیل آن است.

محبوبی با تاکید بر اینکه در علت یابی معضلات اجتماعی ضعیف عمل کرده ایم، افزود: در منطقه شمیرانات تهران به ازای هر 100 ازدواج، 67 طلاق به وقوع می پیوندد که نشان می دهد بیکاری و فقر تنها عامل جدایی نیست بلکه سبک زندگی ها فرق کرده است.

او با بیان اینکه نرخ عمومی شیوع اعتیاد 5.2 درصد در جامعه کارگری و 22 درصد در جامعه فعالان دارای شغل اعلام شده است، گفت: پس بیکاری نیز عامل مستقیم اعتیاد نیست و باید روش های مبارزه به این آسیب را تغییر داد.

معاون امور آسیب ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور با اشاره به اینکه بنا به گفته مسئولین، برای حل مسائل اجتماعی کشور نباید تن آن به مسائل سیاسی بخورد، تصریح کرد: باید از روش های جامع علمی برای شناخت مسائل کشور بهره جست.

محبوبی توصیه کرد: در انتخاب راه حل ها، راهی را انتخاب کنیم که مبتنی بر مشارکت مردم باشد.

Monday, April 9, 2018

کلیات لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تصویب شد





۱۳۹۷.۱.۱۹تهران- ایرنا- سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی گفت: کلیات لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در نشست امروز تصویب شد و اولویت های کمیسیون نیز در سال 97 مورد بررسی قرار گرفت. 

به گزارش ایرنا، احمد همتی در تشریح دستور کار امروز- یکشنبه- کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، از بررسی طرح ساماندهی اهداء در مراکز درمان ناباروری در نشست امروز خبر داد و افزود: این طرح حاوی مسائل پیچیده حقوقی، فقهی و علمی است که باید رعایت شوند. 

سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در نشست امروز کمیسیون، کارشناسان و مسئولانی از حوزه علمیه، موسسه رویان و وزارت بهداشت نسبت به بررسی جزئیات این طرح اقدام کردند.

همتی با بیان این مطلب اضافه کرد: البته بخشی از این طرح بررسی و تصویب و اغلب بخش های آن با رعایت تمامی جوانب باید مورد بررسی دقیق قرار گیرند.

نماینده مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی، با یادآوری بررسی لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در نشست امروز این کمیسیون بیان کرد: این لایحه در کمیسیون به عنوان کمیسیون فرعی بررسی و کلیات آن تصویب شد.

سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی از بررسی اولویت های کمیسیون بهداشت در سال 97 خبر داد و گفت: مقرر شد نظارت و اجرای تمامی مصوبات حوزه سلامت توسط کمیسیون پیگیری شود و بر همین اساس جلسات متوالی و مکرری را با حضور مسئولان مربوطه و ذیربط خواهیم داشت که تمامی مصوباتی که باید اجرایی شوند مورد بررسی و نظارت کامل قرار خواهند گرفت.

نماینده مردم سمنان در مجلس دهم، با یادآوری انتخاب و معرفی آقایان امینی فرد، قربانی، ترکی، حمزه، جمالی، خالقی، بنیادی و نیکفر از اعضای کمیسیون جهت عضویت در کمیسیون مشترک رسیدگی به طرح یک فوریتی استفساریه تبصره (1) ماده (13) قانون جامع کنترل و مبارزه با دخانیات ادامه داد: همچنین مرتضی خاتمی نماینده مردم ماهنشان و ایجرود نیز جهت عضویب در کمیسیون مشترک رسیدگی به لایحه اصلاح و دائمی نمودن قانون مدیریت خدمات کشوری توسط نمایندگان انتخاب و معرفی شد.

به گزارش خانه ملت، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: دوره آزمایشی این قانون به اتمام رسیده است و باید دائمی شدن آن برای تامین منافع تمامی اقشار پیگیری شود.

۳۳ درصد جمعیت ایران در «فقرمطلق»/ ۴میلیون تومان؛ «خط فقر» شهری‌ها در سال ۹۶



شنبه 18 فروردین 1397
 یک پژوهشگر و استاد دانشگاه خط فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان اعلام کرد و گفت: بر اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر، ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» هستند.


حسین راغفر افزود: مطالعات نشان می‌دهد خط فقر مطلق برای مناطق محروم ۵٠ درصد مناطق شهری و حدود دو میلیون تومان است.

وی با بیان اینکه منظور دولت از فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره ٧٠٠ هزار تومان است، افزود: این مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامین کننده غذایشان نیست. درحال حاضر حتی اندازه خانواده در ایران تغییر کرده و کوچک تر شده است و به میانگین چهار نفر رسیده است. خط فقر همچنین بین نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای مختلف، متفاوت است.
این استاد دانشگاه با تعریف سبد معیشتی خانوارها، افزود: آنچه ما به عنوان فقر مطلق تعریف می‌کنیم سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشند به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحی‌اش به خطر بیفتد، این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حمل نقل و... هستند.
وی با اشاره به اینکه در اندازه گیری فقر معمولا به مخارج کل خانوار توجه می‌شود، درآمد اعلامی برای تعیین فقر مطلق را دقیق نداست و اظهار کرد: معمولا در این روش به نحوه توزیع درآمد کمتر توجه می شود. اما نکته اینجاست که برخی این موارد را فقط با نگاه به مخارج کل خانوار در نظر می‌گیرند و متوجه نمی شوند که افزایش هزینه خانوار چه آسیب هایی به آنها زده است.
این پژوهشگر و اقتصاد دان در ادامه تصریح کرد: در این حالت شاید مخارج خانوار افزایش پیدا کرده باشد اما آنها فقیرتر شده باشد. اگر فقط هزینه های درمانی یک نفر بالا برود و آن را به کل مخارجش تقسیم کنیم شاید مخارجش بالاتر رفته باشد اما ممکن است این فرد، این مبلغ را با فروش فرش زیرپایش تامین کرده و دچار هزینه‌های کمرشکن درمان شده باشد.
سقوط ۷ درصد خانوارهای ایرانی به زیرخط فقر در سال ۹۱ بخاطر هزینه‌های درمان
راغفر در ادامه اظهار کرد: در سال ۹۱ وقتی هزینه‌های درمان خانوارها را محاسبه کردیم، دیدیم با محاسبه مخارج درمانی پرهزینه، ۷ درصد به خانوارهای فقیر اضافه شده است و آنها به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند. این افراد چون مخارج بالایی داشتند، فقیر نبودند اما با مخارج درمانی آنها ۷ درصد به فقرا افزوده شده بود.
این استاد دانشگاه نقش بیمه سلامت در کاهش فقر اقتصادی را موثر دانست و گفت: این طرح متعلق به سالهای اخیر است و در عین حال همه چیز مانند خدمات دارویی را هنوز پوشش نمی‌دهد اما تاثیر گذار بوده است. اما باید پرسید چه کسانی در این طرح برنده شدند؟ همزمان با اجرای این طرح ۲۰ درصد جمعیت با درآمد پایین و ۲۰ درصد افراد با درآمد بالای جمعیت وضعشان بهتر شده است و در عین حال دو گروه وسط وضعشان بدتر شده، چرا که هیچ ضابطه‌ای برای شناسایی کسانیکه قرار است از این خدمات استفاده کنند وجود ندارد و برای مردم تقاضای القایی به وجود آمده است.
راغفر با بیان اینکه فقر آموزشی نشان می دهد که نابرابری آموزشی افزایش یافته است، ادامه داد: مطالعات ما نشان می‌دهد که درآمد ۶ درصد از جمعیت کشور هزینه غذایشان را تامین نمی‌کند. اسم این مرحله خط گرسنگی است و به آن معناست که درآمد یک خانوار حتی نمی تواند هزینه حتی غذایش را تامین کند. ما می‌دانیم که خانوارها فقط با هزینه غذا خوردن رو به رو نیستند؛ بلکه هزینه های دیگر هم مانند هزینه حمل و نقل، پوشاک، مسکن و ... را هم دارند.
این اقتصاددان در ادامه اظهار کرد: خانواری که کل مخارجش کمتر از سبد حداقل غذا است حتما با گرسنگی و با مشکلات آموزشی و دسترسی به خدمات سلامت روبه‌رو است. هرچند نهادهای دولتی این رقم را دو یا ۳ درصد (جامعه) اعلام می کنند اما تا جاییکه من به یاد می آورم وزارت بهداشت این رقم را ۱۰ درصد اعلام می‌کرد؛ این میزان به جز گروهی است که با مشکل سوء تغذیه رو به رو هستند.
فقر مطلق در ۳۳ درصد جمعیت کشور
وی با بیان اینکه بخش قابل توجهی از مشکل سوء تغذیه به خاطر فقر نیست بلکه به خاطر تغذیه نامناسب ایجاد می شود، تصریح کرد: برای مثال این افراد به جای مصرف مواد ریزمغذی کافی، تنقلات مصرف می کنند. روش های مختلفی برای محاسبه فقر وجود دارد زیرا در محاسبه فقر برخی شاخص ها می‌تواند روی تعداد کسانیکه زیر خط فقر هستند تاثیر گذار باشد اما پایین ترین چیزی که در سالهای اخیر محاسبه کرده ایم ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند و ۶ درصد نیز دچار گرسنگی هستند که این تعداد نزدیک به ۵ میلیون نفر است.
راغفر با اشاره به اینکه تعیین شاخص میزان سبد غذایی برعهده انستیتو تغذیه است، توضیح داد: برای مثال هر فرد باید ۲۰۸۰ کیلو کالری در روز دریافت کند، اما این میزان فقط با خوردن نان تامین نمی شود بلکه ریز مغذی هایی هم دارد. این مبنایی است که ببینیم چه درصدی از کل مخارج خانوارها غذا بوده است؟. برای مثال اگر یک سوم آن غذا بوده، دو سوم دیگر آن سایر مخارج خانوار است. پس اگر سبد پایه غذا را تعیین کنیم از روی آن می توانیم حداقل درآمدها را برای سایر مخارج نیز تعیین کنیم.
این پژوهشگر با بیان اینکه اگر بگوییم ۳میلیون و ۲۰۰ هزار تومان خط فقر است، اطلاعاتی ناقص را ارائه کرده ایم، گفت: باید بگوییم این مبلغ برای کجا و برای چه نوع خانواری است؟. چراکه خانوارهای روستایی با خانوارهای شهری و خانوارهای شهرهای کوچک با خانوارهای شهرهای بزرگ در هزینه ها و ترکیب سبد مصرفیشان متفاوت هستند. بنابراین تورمی که حاصل می‌شود به گروه های مختلف خانوارها و به میزان متفاوتی آسیب می‌زند؛ اتفاقا گروه های پایین درآمدی نرخ تورم بالاتری از گروه های میانگین جامعه دارند.
راغفر در ادامه اظهار کرد: اگر بخواهیم درست برنامه ریزی کنیم باید بدانیم هرموقع تورم ایجاد می شود فاصله طبقاتی گروه‌های پایین و بالا بیشتر می شود، چراکه آنها قادر نیستند درآمدشان را به همان نسبت بهبود بدهند به همین دلیل همواره فاصله شان بیشتر شده و دچار مشکلات عدیده‌ای می شوند.
یارانه کمکی به کاهش فقر نکرد، تورم را افزایش داد
این استاد دانشگاه و پژوهشگر با اشاره به نقش یارانه‌ها در کاهش میزان فقر نیز توضیح داد: وقتی در دی ماه ۸۹ پرداخت یارانه شروع شد، به جز یکسال اخیر، سالیانه ۴۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه در کشور به همه مردم پرداخت شده است. به چند دلیل پرداخت یارانه به کاهش فقر کمک نکرده است: اول آنکه این حجم بزرگ نقدینگی که وارد کشور می شود خودش تورم زاست و در تورم گروه‌های پایین بیشتر آسیب می‌بینند؛ دوم آنکه شیوه درست برخورد و کاهش فقر، اشتغال زایی برای خانوارهاست.
به گفته راغفر افزایش تورم باعث می شود که بهانه‌ای برای گروه های قدرت و ثروت در جامعه فراهم شود تا نرخ ارز را در کشور افرایش دهند، همین امر سبب می‌شود که تولید در کشور آسیب ببیند چرا که تولید کننده بخش قابل توجهی از نهاده هاست که قادر نیستند با رقبای خارجی مثل ترک و چین رقابت کنند به همین دلیل در دولت های نهم و دهم ۱۴ هزار واحد تولیدی از صحنه فعالیت اقتصادی خارج شدند.
این اقتصاد دان با بیان اینکه بین سالهای ۸۵ تا ۹۰ ، ۴۱۵ هزار شغل در صنعت از بین رفت و بعد خود به خود با از بین رفتن شغل بیکاری تشدید شد، گفت: از طرف دیگر ما ورود جمعیت جوان به بازار کار را داریم که فشار بر بازار کار بیشتر شده و با افزایش بیکاری انواع و اقسام مشکلات مثل فقر ایجاد می شود؛ پیامدهای اجتماعی هم به وجود می آید که امروز با آنها مواجهیم.
راغفر با بیان اینکه در سال ۸۹ به یک خانوار ۵ نفره ۲۲۵ هزار تومان یارانه می دادیم که برحسب قیمت های ثابت و محاسبه تورم در دی ماه ۱۳۸۶ این ۲۲۵ هزار تومان، ۸۱۲ هزار تومان شده است، گفت: یعنی ۸۱۲ هزار تومان امسال معادل ۲۲۵ هزار تومان سال ۱۳۸۹ است؛ پس می بینید چرا خانوارهای فقیر، فقیرتر شده اند چرا که ظرفیت‌های جدیدی برای کسب درآمد نداشته‌اند این درحالیست که خیلی از خانوارهای محروم جامعه عمدتا با همان یارانه زندگی می‌کنند.